من دلم می خواهد
خانه ای
داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
"خانه دوست کجاست؟ "
فریدون مشیری
آپ کردم.
بهم سر بزنی خوشحال میشم.
به به،به به (منظورم طرح جدید وبلاگت عزیزم):-)
مبارک مبارک، قالب نو مبارک
سلام
من یه نیمای دیگما
خوبی؟
شعرو خوندم خوشم اومد
ولی عکسا یادگاری های تاریخی هستند
یه چیز دیگست