...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان
...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان

قاصدک

قاصدک هان! چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی اما .. اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه زیاری
نه ز دیار و دیاری
قاصدک هان!
ولی
راستی آیا رفتی با باد؟
با تو ام آی کجا رفتی آی!
باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک در دل من
همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟
مانده خاکستر گرمی جایی؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم
خردک شرری هست هنوز؟
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که فریبی تو فریب
که دروغی تو دروغ
قاصدک، قاصدک، قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
 

مهدی اخوان ثالث (م-امید)



نظرات 14 + ارسال نظر
شیما سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 ب.ظ

سلام الهام جان
خوبی عزیزم
خیلی قشنگه
چرا اینقدر غمناک
راستی تهران رفتی ساکن بشی یا نه
خبر بده
خوشحال میشم موفقیتت رو ببینم

ثمین(به سوی فردایی بهتر...) پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:43 ب.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com

سلام عزیزم
چطوری؟؟؟
سری به ما نمیزنی؟
خونه خودتونه..تشریف بیارید....
راستی عکس واقعی سوسن خانومو دیدی؟؟


مهم نیست سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:51 ق.ظ

گنجشک و خدا

گنجشک با خدا قهر بود…

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .

فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:

می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که

دردهایش را در خود نگاه میدارد…

و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.

فرشتگان چشم به لب هایش دوختند،

گنجشک هیچ نگفت و…

خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.

تو همان را هم از من گرفتی.

این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟

و سنگینی بغضی راه کلامش بست…
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو

از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.

خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به

دشمنی ام برخاستی!

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.

ناگاه چیزی درونش فرو ریخت , های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...

مهم نیست سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:01 ق.ظ

آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همینجاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد....

شوخی کاغذی ماست بخند

فکر کن درد تو ارزشمند است

فکر کن گریه چه زیباست بخند

صبح فردا به شبت نیست که نیست

تازه انگار که فرداست بخند

راستی آنچه که یادت دادیم

پر زدن نیست که در جاست بخند

آدمک خر نشوی گریه کنی

آن خدایی که بزرگش خواندی....به خدا مثل تو

تنهاست.....بخند....


ثمین(به سوی فردایی بهتر...) سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:58 ب.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com


سلام عزیزم...
.
.
تا از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
.
آپ کردم...منتظر دلگرمیتم...

محمد زنگنه چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ق.ظ

قاصد سبز بهار

دوباره چشم به راهم که یار می آید

دوباره قاصد سبز بهار می آید

زمین به یمن و خوشامد لباس نو پوشید

قرین لاله و گل سبزه زار می آید

هوا زبوی بهاری معطر و سرمست

نسیم در دم عشقی دچار می آید

امیر سبزه لباسی زعشق بر تن کرد

به انتظار که آن گلعذار می آید

شکوفه ها به ترنم به شوق می رقصند

و از زمین و زمان گل ببار می آید

دلم زشور و تپش می زند پر و بالی

مگر رمیده غزالی خمار می آید

زمان ابهتی از نو گرفته و گویی

امیر عشق، وَ صدها سوار می آید

امیر قافله یار می رسد از راه

بهار با تن گلبار می رسد از راه

emad یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ق.ظ http://mosafertanhae.blogfa.com

salam dost aziz veb lag ziba vaaaaaaaaaa mataleb khondani dari b u eftekhar mikonam k in salighe b kharj midi vasat arezoye moafaghiyat mikonam b manam ye sari bzan khosh hal misham felan bye

گرامی چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.ictworld.blogsky.com

چهار سال ژیش تقریبا هم زمان با شما وبلاگ زدم اون موقع شما سوار دوچرخه بودید هنوز هم سوار دو چرخه اید!

ثمین شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com/


سلام عزیزم..
چطوریاااااااااااااااااا؟؟؟خوبیااااااااااااااا؟
تولد وبلاگمه
خوشحال میشم بیایی تو جشنم.............
به خدا اصلا هم توقع کادو هم ندارم
اصلا نمیخواد خودتو بندازی تو زحمت من خیلی قانعم به یه بی ام وی یه بنزی رازیم بخدا نمیخواد زیاد خودتو بندازی تو زحمت..........
بدو
بدو بیا منتظرتم.......

ثمین(به سوی فردایی بهتر...) یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:01 ب.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com


{~*~*~*~*~HAPPY~*~*~*~*~*~}
{~*~*~*~~ BIRTHDAY! ~~*~~*~*}
{~*~*~*~*~*~ *~*~*~*~*~*~*}
سلام عزیزم....چطوری؟؟هنوز نیمدی مهونی که؟؟
جشنمون بی تو صفایی نداره ها...
بیا منتظرتم....

ثمین(به سوی فردایی بهتر...) یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ http://fardai-behtar.blogsky.com


{~*~*~*~*~HAPPY~*~*~*~*~*~}
{~*~*~*~~ BIRTHDAY! ~~*~~*~*}
{~*~*~*~*~*~ *~*~*~*~*~*~*}
سلام عزیزم....چطوری؟؟هنوز نیمدی مهونی که؟؟
جشنمون بی تو صفایی نداره ها...
بیا منتظرتم....

مهیار دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:40 ب.ظ http://www.takpar71.mihanblog.com

سلام الهام خانوم وب جالب و زیبایی داری ...
اگه حاضر به تبادل لینک هستی منو با اسم ْآسمان آبیست لینک کن و خبر بده لینکت کنم ...
موفق باشی

منصور دوشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ق.ظ http://notgheziba.blogsky.com

خیلی خوش ذوقی الهام جون من ارشد هوش مصنوعی مشهد میخونم ,واقعا ارشد itگرفتی آفرین خیلی دمت گرمه,باعصث افتخارمه واسم بفرستی تا به نام وبلاگت بذارم تو وبلاگم.اگه هم دوست داشتی لینک بدیم همو

شریف الله شنبه 17 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 04:17 ب.ظ

سلام الهام خانم: من تازه به وبلاگ شما آشنا شدم خیلی مطالب جالب دارید.
اگر مایلید ایمیل آدرس خود را برایم ارسال کنید.

ممنون میشوم.
تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد