...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان
...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان

مرا تنهای تنها آفریدند

مرا بی یار و غمخوار آفریدند

مرا بیمار بیمار آفریدند

مرا با درد عشق سینه سوزی

از اول ، بی پرستار آفریدند

مرا دائم قرین رنج کردند

چو گل ، در سایه خار آفریدند

مرا چون مرغ خوش خوانی در این باغ

گرفتار گرفتار آفریدند

مرا لبریز محنت آفریدند

مرا از غصه سرشار آفریدند

مرا در بزم گیتی ، مات و مبهوت

نه سر مست و نه هشیار آفریدند

مرا ز آمیزش امید و یاسی 

پی یک لحظه دیدار آفریدند


معینی کرمانشاهی

نظرات 1 + ارسال نظر
قاسمی چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:09 ب.ظ

گاهی نمی خواهی ولی می شود

گاهی نمی شود که نمی شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه فال به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی و بخت نیست

گاهی تمام شهر گدای تو می شود

گاهی گمان نمی کنی و می شود؛

گاهی نمی شود که نمی شود!!

واقعا همینطور هست :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد