...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان

مرا تنهای تنها آفریدند

مرا بی یار و غمخوار آفریدند

مرا بیمار بیمار آفریدند

مرا با درد عشق سینه سوزی

از اول ، بی پرستار آفریدند

مرا دائم قرین رنج کردند

چو گل ، در سایه خار آفریدند

مرا چون مرغ خوش خوانی در این باغ

گرفتار گرفتار آفریدند

مرا لبریز محنت آفریدند

مرا از غصه سرشار آفریدند

مرا در بزم گیتی ، مات و مبهوت

نه سر مست و نه هشیار آفریدند

مرا ز آمیزش امید و یاسی 

پی یک لحظه دیدار آفریدند


معینی کرمانشاهی