یاران سحر خیزان تا صبح که در یابد تا ذره صفت ما را که زیرو زبر یابد
آن بخت که را باشد کاید به لب جویی تا آب خورد ناگه او عکس قمر یابد
یا تشنه چو اعرابی در چه فکند دلوی در دلو نگارینی چون تنگ شکر یابد
یا همچو سلیمانی بشکافت چو ماهی را اندر شکم ماهی او خاتم زر یابد
یا چون پسر ادهم راند به سوی آهو تا صید کند آهو,خود صید دگر یابد
یا مرد علف کش کو گردد سوی ویران ها ناگاه به ویرانی از گنج خبر یابد
رو رو بهل افسانه تا محرم و بیگانه از نور الم نشرح بی شرح تو در یابد
<<مولانا>>
واااااااااااااای الهام...
هیچ چی نمی تونم بگم
فقط ممنون
الهام عزیز و دوست داشتنی از اینکه با سلیقه ی ناز خودت که نشان از ذوق و زیبائی درونی و ذاتیت داره دوستان خوبتو خوشحال میکنی خرسندم
این نهایت شانس منه که دوستی نازنین چون تو دارم منتظر حرفهای زیبای بعدیت هستم