دوست شما همان دعای خیر شماست که مستجاب شده است.
مزرعه شماست که در آن با عشق دانه می کارید و با شکر درو می کنید.
هنگامی که او سکوت می کند قلب شما از گوش کردن به آوای قلب او باز نمی ایستد.
زیرا،در اقلیم دوستی همه اندیشه ها،همه آرزوها و انتظارات بی هیچ کلمه ای به دنیا می آیند و میان دو دوست تقسیم می شوند،
با نشاطی که در زبان نمی گنجد.
و بگذار بهترین بخش هستی تو از آن دوستت باشد.
اگر او دریای وجودت را هنگام جزر آب دیده است،بگذار در مد آب نیز آن را تجربه کند.
اگر شما می توانستید با مشاهده اعجاز مستمر،زندگی دلتان را از شراب اعجاب لبریز کنید،رنج هایتان کمتر از شادی هایتان شگفت آور نبودند.
و آنگاه می توانستید فصل های گوناگون دل را چون فصل های چهارگانه که بر دشت و صحرای شما می گذرند،پذیرا شوید.
و می توانستید با آرامش زمستان غم را تماشا کنید و بگذرید.
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان که دوران ناتوانی ها بسی زیر زمین دارد
اگر کسی از شما زنی را که به شوهر خیانت کرده است به نزد قاضی آورد,از او بخواهید که قلب شوهر آن زن را نیز در ترازو نهد و ابعاد روحش را با دقت اندازه گیری کند.
من از پشت شب های بی خاطره
من از پشت زندان غم آمدم
من از آرزوهای دور و دراز
من از خواب چشمان نم آمدم
تو تعبیر رویای نا دیده ای
تو نوری که بر سایه تابیده ای
تو یک آسمان بخشش بی طمع
تو بر خاک تردید باریده ای
0 0 0
تو یک خانه در کوچه ی زندگی
تو یک کوچه در شهر آزادگی
تو یک شهر در سر زمین حضور
تو ئی راز بودن به این سادگی
0 0 0
مرا با نگاهت به رویا ببر
مرا تا تماشای فردا ببر
دلم قطره ای بی طبش در سراب
مرا تا تکاپوی دریا ببر
...
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد،حقا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دل ستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزل فراغت نتوان زدست دادن ای ساروان فروکش کین ره کران ندارد
شادی های شما همان غم های شماست که نقابش را برداشته است.
و چاهی که خنده هایتان از آن می جوشد،همان است که از اشک هایتان پر شده است.
و چگونه این تواند بود؟
هر چه غم ژرف تر وجود شما را می کاود،گنجایشی فراختر برای شادی خواهید داشت.
غم و شادی از هم جدایی ناپذیرند.
آنها با هم نزد تو می آیند،
و هنگامی که یکی از آن دو در کنارت نشسته است،بیاد آر آن دیگری نیز در بستر تو به خواب رفته است.
سلام دوستان
یک آهنگ قشنگ گیرم اومد گفتم بذارم توی وبلاگم تا دوستان هم از اون استفاده کنند.
امیدوارم خوشتون بیاد.