عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت...
که کناه دگران بر تو نخواهند نوشت...
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش...
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت...
ادامه...
پری زیبای من غمگین نشستهای! بیحوصله صفحههای مجلهی شعر را ورق میزنی نمیخندی و دود سیگارت نه هالهای دلمانند و نه هیچ شکل دیگری نمیسازد [تا من فکر کنم شاید قصد برگشتن به دریا را داشته باشی.] زیبای من معصومیتت در خستگی بوسهای عمیق از لبانی که بوی گرسنگی آفریقا از آن میتراود میلرزد شگفتزده نگاه میکنی که هیچ پردهای میان بودن و نبودنت نیست شگفتزده انگار که هرگز نبودهای دریا اما قصهی دیگری دارد میخواهد از رگانت بزند بیرون دیدهامش بارها در چشمهای پر از شهوتت شاید که دریا بودهای روزی روزگاری که شاید...!
نه جانم با خون و پیاله مهربان باش که هنوز مزهی لبان سیاهش در دهانم ولوله میکند
پری زیبای من شناسنامهام هنوز مهر باطل نخورده است اما تو برایم سیاه پوشیدهای.
پری زیبای من غمگین نشستهای!
بیحوصله
صفحههای مجلهی شعر را ورق میزنی
نمیخندی
و دود سیگارت
نه هالهای دلمانند
و نه هیچ شکل دیگری نمیسازد
[تا من فکر کنم شاید
قصد برگشتن به دریا را داشته باشی.]
زیبای من
معصومیتت در خستگی بوسهای عمیق
از لبانی که بوی گرسنگی آفریقا از آن میتراود
میلرزد
شگفتزده نگاه میکنی
که هیچ پردهای میان بودن و نبودنت نیست
شگفتزده
انگار که هرگز نبودهای
دریا اما قصهی دیگری دارد
میخواهد از رگانت بزند بیرون
دیدهامش بارها در چشمهای پر از شهوتت
شاید که دریا بودهای روزی
روزگاری که شاید...!
نه جانم با خون و پیاله مهربان باش
که هنوز مزهی لبان سیاهش
در دهانم ولوله میکند
پری زیبای من
شناسنامهام هنوز مهر باطل نخورده است
اما تو برایم سیاه پوشیدهای.
سلام عزیز٬ چطوری؟
ajab siti dari to, fogholade bud...