...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان
...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان

حضرت حافظ

هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد               سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است      کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد

چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان          که دوران ناتوانی ها بسی زیر زمین دارد

نظرات 3 + ارسال نظر
افشین شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:33 ق.ظ


پری زیبای من غمگین نشسته‌ای!
بی‌حوصله
صفحه‌های مجله‌ی شعر را ورق می‌زنی
نمی‌خندی
و دود سیگارت
نه هاله‌ای دل‌مانند
و نه هیچ شکل دیگری نمی‌سازد
[تا من فکر کنم شاید
قصد برگشتن به دریا را داشته باشی.]
زیبای من
معصومیتت در خستگی بوسه‌ای عمیق
از لبانی که بوی گرسنگی آفریقا از آن می‌تراود
می‌لرزد
شگفت‌زده نگاه می‌کنی
که هیچ پرده‌ای میان بودن و نبودنت نیست
شگفت‌زده
انگار که هرگز نبوده‌ای
دریا اما قصه‌ی دیگری دارد
می‌خواهد از رگانت بزند بیرون
دیده‌امش بارها در چشم‌های پر از شهوتت
شاید که دریا بوده‌ای روزی
روزگاری که شاید...!

نه جانم با خون و پیاله مهربان باش
که هنوز مزه‌ی لبان سیاهش
در دهانم ولوله می‌کند

پری زیبای من
شناسنامه‌ام هنوز مهر باطل نخورده است
اما تو برایم سیاه پوشیده‌ای.

محمد لطفی دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:53 ق.ظ http://uniquemhd.blogsky.com

سلام عزیز٬ چطوری؟

آشوب سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:20 ق.ظ http://chaotic.blogfa.com

ajab siti dari to, fogholade bud...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد