-
زندانی
شنبه 4 خردادماه سال 1398 16:27
بیش از چهار ساله که در زندانی به نام ایران زندانی ام، خدا یا رهایی...
-
بهار که بیاید من رفته ام
جمعه 25 اسفندماه سال 1396 16:41
قصه را که میدانی؟ قصه مرغان و کوه قاف را، قصه رفتن و آن هفت وادی صعب را، قصه سیمرغ و آینه را؟ قصه نیست؛ حکایت تقدیر است که بر پیشانیام نوشتهاند. هزار سال است که من تقدیر را تأخیر میکنم. اما چه کنم با هدهد، هدهدی که از عهد سلیمان تا امروز هر بامداد صدایم میزند؛ و من همان گنجشک...
-
زندگی یا مردگی
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1396 15:17
-
مرا...
یکشنبه 8 اسفندماه سال 1395 12:35
-
داغ دل
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1395 02:10
یک سال گذشت و من هنوز داغدار لحظه هایم هستم...
-
مرا تنهای تنها آفریدند
شنبه 16 مردادماه سال 1395 10:24
مرا بی یار و غمخوار آفریدند مرا بیمار بیمار آفریدند مرا با درد عشق سینه سوزی از اول ، بی پرستار آفریدند مرا دائم قرین رنج کردند چو گل ، در سایه خار آفریدند مرا چون مرغ خوش خوانی در این باغ گرفتار گرفتار آفریدند مرا لبریز محنت آفریدند مرا از غصه سرشار آفریدند مرا در بزم گیتی ، مات و مبهوت نه سر مست و نه هشیار آفریدند...
-
وز حاصل عمر چیست در دستم ؛ هیچ
شنبه 5 تیرماه سال 1395 14:58
بنگر به جهان، بنگر به جهان ، چه طرف بربستم؛ هیچ وز حاصل عمر، وز حاصل عمر، چیست در دستم؛ هیچ شمع طَرَبم، شمع طَرَبم، ولی چو بنشستم، هیچ من جام جمام، من جام جمام، ولی چو بشکستم، هیچ افسوس که بیفایده فرسوده شدیم وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم دردا ندامتا که تا چشم زدیم نابوده به کام خویش نابوده شدیم اسرار ازل را نه تو...
-
جهنم
شنبه 22 خردادماه سال 1395 21:25
وقتی از بهشت بی هیچ جرمی به جهنم تبعید بشی
-
تنهای بی سنگ صبور
یکشنبه 16 خردادماه سال 1395 09:57
رفیق من سنگ صبور غمهام به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیچکی نمیفهمه چه حالی دارم چــه دنیای رو به زوالـــی دارم مجنونــــم و دلزده از لیلیا خیلی دلم گرفته از خیلیا نمونده از جوونیام نشونی پیر شدم پیر تو ای جوونی تنهای بی سنگ صبور خونه ی سرد و سوت و کور توی شبــات ستاره نیــست مونــدی و راه چاره نیســت اگر چه هیچ کس نیومد...
-
خیلی تنهام
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1395 12:24
تنهایی یعنی این که توی جمع گریه کنی ولی هیچکس گریه تو رو نبینه...
-
نقطه چین سرانجام داستان خودم
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1394 00:22
نشسته ای به تماشای آسمان خودت و یک تصور تاریک از جهان خودت اگرچه نیست نشانی ، ولی یقین داری به دوردست ترین نور کهکشان خودت شکوه توست سکوتت ، چو کوه باش و بریز تمام داغ دلت را فقط به جان خودت بمان به سان درختی در انزوای کویر بمان و باش خودت جای باغبان خودت بمان ! اگرچه به زعم همه تو باخته ای ولی هنوز خودت باش قهرمان...
-
وصف دلتنگی من
شنبه 2 آبانماه سال 1394 01:23
دلم مثل دلت خونه شقایق چشام دریای بارونه شقایق مثل مردن میمونه دل بریدن ولی دل بستن آسونه شقایق شقایق درد من یکی دو تا نیست آخه درد من از بیگانه ها نیست کسی خشکیده خون من رو دستاش که حتی یک نفس از من جدا نیست شقایق وای شقایق گل همیشه عاشق شقایق اینجا من خیلی غریبم آخه اینجا کسی عاشق نمیشه عزای عشق غصه اش جنس کوهه دل...
-
تنها در میان جمع
سهشنبه 31 شهریورماه سال 1394 03:26
خداحافظ دانمارک! دیگه هیچکس و هیچ چیزی منو خوشحال نمیکنه ... همیشه به یادت خواهم گریست...
-
نیاز
پنجشنبه 18 تیرماه سال 1394 22:17
خدایا بعد از این همه کمکی که معجزه وار کردی که بروم ، باز هم معجزه کن که این بار بمانم...
-
همه هست آرزویم...
چهارشنبه 10 دیماه سال 1393 14:26
-
دور خواهم شد از این خاک غریب...
سهشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1393 14:48
قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچکسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند. قایق از تور تهی و دل از آرزوی مروارید، همچنان خواهم راند. نه به آبیها دل خواهم بست نه به دریا-پریانی که سر از خاک به در میآرند و در آن تابش تنهایی ماهیگیران میفشانند فسون از سر گیسوهاشان....
-
درنگ جایز نیست...
چهارشنبه 20 فروردینماه سال 1393 14:41
پیوسته به انسانها توصیه شده است آنچه را که به عنوان حاصل تفکر عقلی و روحی و مثبت می دانند، سریعا به کار برند زیرا درنگ در انجام کارهای منطقی و نیک میدان را برای ظهور و تاثیرگذاری نیروی شیطانی باز می کند برگرفته از کتاب رازهای آنسوی مرگ نوشته دولورس کنن ترجمه قدیر گلکاریان
-
از تو حرکت از خدا برکت
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 11:52
همیشه به یاد داشته باشید، اگر به دنبال آن چه که دوست می دارید نروید، هرگز آن را بدست نخواهید آورد … اگر درخواست نکنید، جواب همیشه نه خواهد بود … اگر به جلو قدم بر ندارید، همچنان در همان مکان خواهید ماند …
-
خودتان باشید
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1392 11:42
به دیگران اجازه ندهید که با نصایح خود افکار منفی شان را به شما منتقل کنند و شما را از پذیرش ریسک بازدارند، چرا که در این صورت در بهترین حالت زندگی شما مانند آن ها خواهد شد . خودتان باشید : یک فرد مثبت و موفق
-
آموزش دادن
شنبه 5 مردادماه سال 1392 14:12
عارفان علم، عاشق می شوند .......... ب هترین مردم، معلم می شوند عشق با دانش متمم می شود .......... هر که عاشق شد، معلم می شود
-
برگرفته از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد....اوریانا فالاچی
یکشنبه 23 تیرماه سال 1392 10:31
جنگیدن زیباتر از پیروزیه! به سمت مقصد رفتن،از رسیدن به اون با ارزش تره! وقتی برنده میشی یا به مقصد میرسی یه خلا رو تو خودت حس میکنی! واسه پر کردن همین خلا باید دوباره راه بیفتی و مقصد تازه ای رو پیدا کنی...
-
داستان دیو وسلیمان از زبان دکتر الهی قمشه ای
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 23:36
یکی از جذاب ترین تعبیرات " نفس و عشق "، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است . قصه چنین است که سلیمان فرزند داود، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود، چنانچه برای او قصر و...
-
قول بچه قورباغه
سهشنبه 21 آذرماه سال 1391 08:44
آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند . آن ها توی چشم های ریز هم نگاه کردند ... ... و عاشق هم شدند . کرم، رنگین کمان زیبای بچه قورباغه شد، و بچه قورباغه، مروارید سیاه و درخشان کرم .. بچه قورباغه گفت: «من عاشق سرتا پای تو هستم » کرم گفت:« من هم عاشق سرتا پای تو هستم.قول بده که هیچ وقت...
-
بیشرمانه زیستن
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1391 17:24
از زنده یاد نادر ابراهیمی چند کتاب خوانده ام. چتد خط زیر را که از کتاب ابوالمشاغل او انتخاب کرده ام به نظرم بهترینِ نوشته های اوست . روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟ گفتم : خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به...
-
این نوشته های کوتاه یک دنیا معنی دارد
دوشنبه 1 اسفندماه سال 1390 18:38
پرویز شاپور نویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش نوشتههای کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند . در سال های ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک تر بود، ازدواج کرد. آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که...
-
ارزش یکبار دیگه خوندنو داره
پنجشنبه 13 بهمنماه سال 1390 18:22
همه ما خودمان را چنین متقاعد می کنیم که زندگی بهتری خواهیم داشت اگر: شغلمان را تغییر دهیم مهاجرت کنیم با افراد تازه ای آشنا شویم ازدواج کنیم فکر میکنیم، زندگی بهتر خواهد شد اگر: ترفیع بگیریم اقامت بگیریم با افراد بیشتری آشنا شویم بچه دار شویم و خسته می شویم وقتی: می بینیم رییسمان نمی فهمد زبان مشترک نداریم همدیگر را...
-
تفاوت آقایون و خانوما در کارها
شنبه 19 آذرماه سال 1390 19:00
هنگام صرف غذا خانمها مرتب پشت میز مینشینند. مقدار کمی غذا میکشند. به آرامی غذا میخورند. تنها نوک قاشق را در دهان میکنند. آقایان تا جایی که بشقاب جا دارد غذا میکشند. به سرعت غذا را میبلعند، در حالی که قاشق را تا دسته در دهان میکنند. صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است. بعد از دو بار پر کردن...
-
جبران خلیل جبران
جمعه 18 شهریورماه سال 1390 20:36
هفت جا ، نفس خویش را حقیر دیدم نخست : هنگامی که به پستی تن میداد تا بلندی یابد دوم : آنگاه که در برابر از پا افتادگان ، میپرید سوم : آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید چهارم : آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه میزنند ، خود را دلداری داد پنجم : آنگاه که از...
-
زندگی خود را تغییر دهید
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1390 22:49
وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است؛اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید؛ اگر زبان...
-
بدون شرح
جمعه 10 تیرماه سال 1390 22:59