...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان
...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان

حضرت حافظ

دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید     هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت

مستم کن آنچنان که ندانم ز بی خودی        در عرصه خیال,که آمد کدام رفت

ای آنکه به تقریر و بیان دم زنی از عشق       ما با تو نداریم سخن,خیر و سلامت

درویش مکن ناله ز شمشیر احبا                 کاین طایفه از کشته ستانند غرامت

نظرات 1 + ارسال نظر
آرش دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 07:25 ق.ظ

خداوندا
تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است
چه زجری میکشد آنکس که انسان است و
از احساس سرشار است.
---------------------------------------------------------------
سلام .
لطیف مینویسی
میگم نکنه به خاطر اینه که همشهری حافظ و .. هستی ؟!!!
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد