...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان
...هر چه می خواهد دل تنگت

...هر چه می خواهد دل تنگت

خوش آمدید دوستان

ادعا...

  اونی که مدعی بود عاشقته         تو رو تو فاصله ها تنها گذاشت

بی خبر رفت ، بی خبر رفتو تو این بیراهه ها

رد پاشم واسه چشمات جا نذاشت

آه ، دلو سوزوندی ... آه ، چرا نموندی

من و هر ثانیه و جنون تو ، واسه من همین خیالتم بسه

بذار جاده ها ، اشتباه برن ، ما که دستمون به هم نمیرسه

با حریر پیله های کاغذی ، واسه من جاده رو ابریشم نکن

من ، به پروانه شدن نمیرسم ، حرمت فاصله مونو کم نکن

آه ، دلو سوزوندی ... آه ، چرا نموندی

نظرات 3 + ارسال نظر
افشین شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام مامانی نبینمت غمگین باشی
و از غم بگی ،همیشه خوشدلی کن که حکیئم فرموده:

زان پیش که نام تو ز عالم برود

می خور که چو می بدل رسد غم برود

بگشای سر زلف بتی بند به بند

زان پیش که بند بندت از هم برود


دوستدار همیشگیت

نبی دوشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:23 ق.ظ http://onlygodonly.blogsky.com

بنام خدا
سلام آفریده خوب خدا
همیشه از این مدعی ها زیاد است .
ولی به قول حافظ :
مدعی خواست که آید به تماشا گه راز
دست غیب آمد وبر سینه نا محرم زد
موفق باشید

مهدی پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ب.ظ http://mt3054.persianblog.com

وبلاگ خیلی خوبی داری
امیدوارم موفق باشی
اگه فرصت کردی یه سری هم به من بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد